سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جشن عروسی در همدان

  • حقشه که خواستگار سراغش نیاد حقشه که خواستگار سراغش نیاد

    نگاهم به دهان عروس بود تا اگر تکان خورد و خواست بگوید بله، من هم سریع بگویم بله. چه عروس صبوری هم بود. خیال نداشت جواب بدهد. منتظر ماندم. دهان عروس‌خانم کمی تکان خورد و من داد زدم: «بعله.»

     

     

     

  • گفته باید ماشین ظرفشویی هم بخری! گفته باید ماشین ظرفشویی هم بخری!

    علی با شنیدن خبر پدر شدنش خشکش زد. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که با بی‌تفاوتی و پوزخند گفت: «من نمی‌دونم! مشکل خودته، به مامانت اینا بگو، بلکه جهازتو سریع‌تر بخرن تا آبروشون نره! اما بهت گفته باشم بعد از عروسی باید بندازیش!»

 

 

 

  • دختردم بخت بدشگون دختردم بخت بدشگون

    عاقد یاالله‌کنان وارد می‌شود. همه‌ی زن‌ها چادرشان را سر می‌کنند. قبل از این‌که عاقد شروع کند به خواندن خطبه، می‌روم جلو. همه‌ی دخترهای دم‌بخت هم جمع شده‌اند بالای سر عروس و داماد. همین که مرا می‌بینند یکی‌شان داد می‌زند: «راه بدید مادربزرگ هم بیاد جلو. بالأخره پیش‌کسوته!»

     

     

     

  • ازدواج و عروسی در کردستان ازدواج و عروسی در کردستان

    در میان طوایف کرد رسم است که خانواده هاى عروس و داماد هدایاى خود را فقط به پسر یا دختر (عروس و داماد) مى دهند. به این معنا که خانواده عروس, پول نقد, طلا, پارچه و گاو و گوسفندى را که مى خواهند هدیه بدهند به عروس, و خانواده داماد به داماد مى دهند و هر یک از زوجین اختیار ثروت خود را دارند.

     

     

     

     

  • فوت و فن مادرشوهرشدن فوت و فن مادرشوهرشدن

    اگر در اینترنت به­ دنبال کلمه­ ی مادرشوهر بگردید اولین سایتی که جلوی چشم شما باز می­شود جوک­هایی است که درباره­ ی مادرشوهر گفته­ اند. در این سایت­ها صرفاً درباره­ ی غرولندها، ایرادگیری­ها و داستان­هایی درباره­ ی مادرشوهرهای بد مطالبی نوشته شده است. جای تأسف است که بیشتر مادرشوهرها این گونه مشهور شده­اند.

     

     

     

  • کارت دعوت عروسی با دو تا قلب بزرگ سفیدکارت دعوت عروسی با دو تا قلب بزرگ سفید

    آبجی‌ریحانه و آقامهران آمدند. کارت عروسی خریده بودند. کارت‌ها صورتی بود. دو تا قلب بزرگ سفید کنارش بود. مامان به آبجی گفت: «خیلی ساده نیست ریحانه؟»

     

     

     

     

  • ازدواج یک هم‌کلاسی با یک هم‌کلاسی دیگر ازدواج یک هم‌کلاسی با یک هم‌کلاسی دیگر

    توی این هیاهو، به کارت عروسی دوست دوران دانشگاهم فکر می‌کنم که امروز به دستم رسید. ازدواج یک هم‌کلاسی با یک هم‌کلاسی دیگر. یک زوج از دو شهر مختلف با یک آسمان آبی مشترک.

     

     

     

     

     

  • توصیفات جشن، نحوه‌ی آرایش عروس و خواهرهای داماد توصیفات جشن، نحوه‌ی آرایش عروس و خواهرهای داماد

    توصیفات جشن، نحوه‌ی آرایش عروس، پوشش زنان مجلس و خواهرهای داماد «زرین تاج» و «ملک تاج» که مدام از برادرشان «جهانگیر» که از فرنگ برگشته تعریف ‌می‌کنند، حکایت از یک عروسی مفصل و اشرافی دارد؛ اگر چه رگه‌هایی از شرع و سنت هم در آن پیداست. مخصوصاً زمانی که عاقد وارد مراسم ‌می‌شود؛ همه به احترام او ساز و دهل را تعطیل‌ می‌کنند و حتی دست وی را به نشانه‌ی احترام ‌می‌بوسند؛

     

     

     

     

  • جشن عروسی درهمدان جشن عروسی درهمدان

    عروس و داماد را به خانه‌ی داماد هدایت می‌کند و در آن‌جاست که همه با هم می‌خوانند: «گلین! گلین! خوش‌گلدین... بیزیم ائله توش گلدین»

     

     

     

     

     

  • ازدواجی به طعم عشق ازدواجی به طعم عشق

    دست‌تان توی جیب‌تان می‌رود. بابای پول‌دار دارید یا شمایید و یکی‌یک‌دونه‌ی خانواده و فامیل و هزار کار نکرده. خب! باز هم‌ دلیل نمی‌شود که جهیزیه‌ی آنچنانی و خریدهای این‌چنانی بکنید. اعتدال را رعایت بفرمایید. خدایی‌اش در شرایط فعلی، جمع و جور کردن یک جهیزیه‌ی معمولی یا خرید سرویس طلا و... کار هر کسی نیست. به خودتان رحم نمی‌کنید، حداقل به پدر و مادرتان رحم کنید.